`
رد مقاومت ۹۳.۵ هزار دلاری بیت‌کوین با وجود کاهش نرخ بهره

رد مقاومت ۹۳.۵ هزار دلاری بیت‌کوین با وجود کاهش نرخ بهره

بیت‌کوین در برابر مقاومت کلیدی ۹۳۵۰۰ دلاری با وجود خوشبینی به کاهش نرخ بهره فدرال رزرو نتوانست حمایت سالانه را به دست آورد. تحلیل‌گران دلیل این امر را واگرایی بازار رمزارزها از سهام و قدرت تحلیل روند نزولی قوی می‌دانند.

جدول محتوا [نمایش] [مخفی]

واکنش بیت‌کوین به داده‌های قوی اشتغال آمریکا

در جریان معاملات وال استریت روز پنج‌شنبه، قیمت بیت‌کوین از سطح آغاز سال ۲۰۲۵ عقب‌نشینی کرد. این حرکت نزولی همزمان با انتشار داده‌های غافلگیرکننده از بازار کار ایالات متحده رخ داد که نشان‌دهنده قدرت مداوم اقتصاد این کشور است. برخلاف انتظارات معمول، این داده‌های قوی نه تنها خوش‌بینی بازار نسبت به کاهش نرخ بهره توسط فدرال رزرو در دسامبر را کاهش نداد، بلکه شاهد تثبیت این انتظارات بودیم. در این میان، بیت‌کوین و به طور کلی بازار رمزارزها، نتوانستند از این جو مثبت برای تغییر روند کوتاه‌مدت خود بهره‌برداری کنند و در مقایسه با شاخص‌های سهام که در آستانه ثبت رکوردهای تاریخی جدید بودند، عملکرد ضعیف‌تری از خود نشان دادند.
مطالعه اخبار ارزدیجیتال در بلاکچین نیوزپیپر
پیشنهاد مطالعه:بیت‌کوین و چشم‌انداز معکوس شدن روند در دسامبر بر اساس کوینبیس

تقابل داده‌های اقتصادی و انتظارات بازار

اطلاعات منتشرشده از بانک فدرال رزرو سنت لوئیس نشان داد که تعداد ادعاهای اولیه و مستمر بیکاری، کمتر از پیش‌بینی‌های تحلیلگران بوده است. این آمار، نشانه‌ای واضح از استحکام بازار کار و در نتیجه تاب‌آوری اقتصادی تلقی می‌شود. در شرایط عادی، چنین نشانه‌هایی ممکن است فدرال رزرو را به تأخیر در کاهش نرخ بهره سوق دهد. با این حال، بازارها بر این انتظار که بانک مرکزی آمریکا در جلسه دهم دسامبر نرخ‌ها را کاهش خواهد داد، پافشاری کردند. تحلیل‌ها دلیل این واکنش متناقض را گسترش شکاف بین دارایی‌های پرریسک و قدرت مصرف‌کننده می‌دانند. به عنوان مثال، منبع تحلیلی نامه کبیسی در شبکه اجتماعی X اعلام کرد که فدرال رزرو "هیچ انتخابی ندارد" و حتی با وجود تورم ۳ درصدی، مجبور است برای "نجات مصرف‌کنندگان آمریکایی" نرخ‌ها را کاهش دهد. چنین کاهشی، به صورت نظری می‌تواند جریان نقدینگی بیشتری را به سمت دارایی‌های پرریسک مانند رمزارزها هدایت کند.

پیچیدگی‌های سیاست پولی جهانی و تأثیر بر بلاکچین

فضای سیاست پولی جهانی در آن مقطع، پر از تناقض بود. همزمان با اوج گرفتن انتظارات برای کاهش نرخ بهره در آمریکا، اخباری مبنی بر احتمال افزایش نرخ توسط بانک مرکزی ژاپن در آینده نزدیک منتشر شد. جالب اینجا بود که همین بانک مرکزی، تزریق محرک اقتصادی عظیمی به ارزش ۱۳۵ میلیارد دلار را نهایی کرده بود.  کبیسی این وضعیت را یک "هجوم همه‌جانبه" توصیف کرد و پرسید: "ژاپن در حال چاپ محرک است، اما نرخ‌ها را افزایش می‌دهد؟ چیزی شکسته است." این تناقضات در سیاست‌گذاری، عدم اطمینان گسترده در بازارهای جهانی را نشان می‌داد و فضایی پیچیده برای دارایی‌های دیجیتال مانند بیت‌کوین ایجاد می‌کرد. با این حال، برخی نهادهای مالی مانند شرکت دارایی موزاییک هشدار دادند که با وجود خوش‌بینی بازار، کاهش نرخ‌های آتی فدرال رزرو چندان تضمین‌شده نیست و شکاف‌های عمیقی در مسیر پیش‌روی نرخ‌های بهره در حال ظهور است.

سطح‌های کلیدی مقاومت و تداوم سناریو نزولی

نموداره ایکوین تلگراف مارکتس پرو و تریدینگ‌ویو تأیید کردند که عمل قیمت بیت‌کوین در واکنش به این داده‌ها تضعیف شده است. برای معامله‌گران، بازیابی چندین سطح مقاومت کلیدی برای برگرداندن وضعیت حاکم نزولی ضروری به نظر می‌رسد. این سطوح شامل موارد زیر بودند:

  • سطح آغاز سال ۲۰۲۵ (۹۳,۵۰۰ دلار): تبدیل این سطح به حمایت برای تغییر احساسات بازار حیاتی بود.

  • ناحیه نقدینگی حول ۱۰۰,۰۰۰ دلار: این منطقه یک هدف روانی و فنی مهم محسوب می‌شد.

  • میانگین‌های متحرک ۵۰ هفته‌ای ساده (SMA) و نمایی (EMA): این شاخص‌های تکنیکال بلندمدت، اغلب به عنوان مرز بین روندهای صعودی و نزولی اصلی در نظر گرفته می‌شوند.

منبع تحلیلی شاخص های مواد با اشاره به داده‌های دفتر سفارش صرافی بایننس، بر این نکته تأکید کرد که برای بازگشت به روند صعودی، ابتدا باید مقاومت در محدوده ۹۶,۰۰۰ تا ۹۸,۰۰۰ دلار شکسته شود. این منبع در یک پست بعدی اعلام کرد که شکست بیت‌کوین در تبدیل سطح آغاز سال به حمایت، نشانه‌ای است از اینکه "سناریو نزولی همچنان قوی است". این وضعیت، بیت‌کوین و آلت‌کوین‌ها را در مقایسه با شاخص S&P 500 که تنها ۰.۵ درصد با ثبت رکورد تاریخی جدید فاصله داشت، به عنوان بازیگران ضعیف بازار برجسته می‌کرد.

تاثیر انتظارات کاهش نرخ بهره فدرال رزرو

محیط کلان اقتصادی در اواخر سال ۲۰۲۵ صحنه‌ای از تعامل پیچیده بین داده‌های اقتصادی قوی و انتظارات راسخ بازار برای تسهیل پولی بود. در این میان، انتظار فراگیر برای کاهش نرخ بهره توسط فدرال رزرو، به عنوان یک نیروی بالقوه قوی برای احیای دارایی‌های پرریسک مانند رمزارزها در نظر گرفته می‌شد. با این حال، همانطور که شاهد بودیم، این خوش‌بینی به تنهایی برای تغییر مسیر بازار کریپتو که تحت فشار فنی سنگینی قرار داشت، کافی نبود. تحلیل این انتظارات و تأثیر غیرمستقیم آن بر روانشناسی سرمایه‌گذاران، کلید درک واکنش نسبتاً سرد بیت‌کوین به اخبار مثبت بود.

مکانیسم انتقال نقدینگی و گپ تئوریک بازار

در تئوری اقتصادی استاندارد، کاهش نرخ بهره کلیدی فدرال رزرو منجر به کاهش بازدهی دارایی‌های امن مانند اوراق قرضه دولتی می‌شود. این امر، سرمایه را به جستجوی بازدهی بالاتر به سمت دارایی‌های پرریسک‌تر مانند سهام و به طور بالقوه، رمزارزها سوق می‌دهد. در دسامبر ۲۰۲۵، بازارها با اطمینان ۸۹ درصدی (بر اساس شاخص‌های مشتق‌شده از بازار) پیش‌بینی می‌کردند که فدرال رزرو سومین کاهش متوالی نرخ را اعمال خواهد کرد. این انتظار حتی پس از انتشار داده‌های اشتغال قوی که در حالت عادی می‌توانست احتمال کاهش را به تأخیر بیندازد، نیز تضعیف نشد. تحلیلگران این پافشاری بازار را ناشی از یک "شکاف گسترده" توصیف کردند؛ شکاف بین قدرت مصرف‌کننده و عملکرد دارایی‌های پرریسک. به عبارت دیگر، فشار بر مصرف‌کنندگان آنقدر بود که بازار باور داشت فدرال رزرو مجبور است برای جلوگیری از یک رکود بالقوه، سیاست انبساطی را در پیش بگیرد، حتی اگر برخی شاخص‌های کلان مانند اشتغال، قوی به نظر برسند.

هشدارها و شکاف‌های درونی فدرال رزرو: شکنندگی خوش‌بینی

با وجود این خوش‌بینی بالا در بازار، صداهای هشداردهنده‌ای نیز به گوش می‌رسید که بر شکنندگی این سناریو تأکید داشتند. شرکت معاملاتی شرکت مدیریت دارایی موزائیک در یک پست وبلاگی همان روز هشدار داد که کاهش‌های نرخ بهره آتی فدرال رزرو به هیچ وجه تضمین‌شده نیست. این نهاد اعلام کرد: «در حالی که احتمالات ضمنی بازار به شانس ۸۹ درصدی برای سومین کاهش متوالی نرخ اشاره دارد، شکاف‌های عمیقی در مسیر پیش‌روی نرخ‌های بهره در حال ظهور است.» این بیانیه به اختلاف نظرهای احتمالی درون کمیته بازار باز فدرال (FOMC) یا نگرانی‌های پنهان از تورم اشاره داشت. این هشدار یک عنصر حیاتی از عدم قطعیت را به چشم‌انداز تزریق می‌کرد و به سرمایه‌گذاران رمزارز یادآوری می‌نمود که اتکای صرف به یک عامل کلان (کاهش نرخ بهره) بدون در نظر گرفتن مقاومت‌های فنی و جریان‌های سرمایه‌ای خاص بازار، می‌تواند ریسک‌آمیز باشد. این شکاف بین اطمینان بازار و تردید تحلیلگران حرفه‌ای، فضایی از بلاتکلیفی ایجاد کرده بود که برای دارایی‌های پرنوسانی مانند بیت‌کوین چالش‌برانگیز است.

الویت مقاومت‌های فنی بر محرک‌های کلان در کوتاه‌مدت

واکنش قیمت بیت‌کوین در آن دوره یک درس عملی در اولویت‌بندی نیروهای بازار ارائه کرد. علیرغم باد موافق انتظارات کاهش نرخ بهره، بیت‌کوین نتوانست از سطح کلیدی آغاز سال (۹۳,۵۰۰ دلار) به عنوان حمایت استفاده کند و از آن پایین‌تر معامله شد. این شکست فنی نشان داد که در کوتاه‌مدت، موانع مشخص روی نمودار (سطح مقاومت، میانگین‌های متحرک، و نواحی نقدینگی) می‌توانند تأثیر قوی‌تری نسبت به محرک‌های کلان اقتصادی داشته باشند که تأثیرشان با تأخیر و به صورت غیرمستقیم است. همانطور که منبع تحلیلی شاخص های مواد اشاره کرد، بازار بیت‌کوین ابتدا نیاز داشت مقاومت در محدوده حیاتی ۹۶,۰۰۰ تا ۹۸,۰۰۰ دلار را بشکند و سپس به بازآزمایی میانگین متحرک ساده ۵۰ هفته‌ای فکر کند. عدم توانایی قیمت در تبدیل انتظارات مثبت کلان به حرکت صعودی پایدار، یک نشانه فنی واضح بود: فشار فروش حاضر در بازار (که احتمالاً ناشی از خروج سرمایه، سودگیری یا نگرانی‌های درونی صنعت بود) از جذابیت تئوریک کاهش نرخ بهره قوی‌تر عمل می‌کرد.

تقابل سیاست‌های جهانی و پیامد برای دارایی‌های غیرمتمرکز

فضای انتظارات کاهش نرخ فدرال رزرو در خلأ رخ نداد. همزمان، اخبار متضادی از سایر اقتصادهای بزرگ جهان، پیچیدگی شرایط را افزایش می‌داد. نمونه بارز آن ژاپن بود که همزمان در حال نهایی کردن یک تزریق محرک اقتصادی عظیم ۱۳۵ میلیارد دلاری بود و هم در مورد احتمال افزایش نرخ بهره در آینده نزدیک بحث می‌شد. برخی تحلیلگران این وضعیت را یک "هجوم همه‌جانبه" نامیدند که نشان‌دهنده ناسازگاری در ابزارهای سیاست‌گذاری بود. این تناقضات جهانی دو نکته را برای سرمایه‌گذاران حوزه بلاکچین برجسته می‌کرد: اول، بازارهای رمزارز در یک اکوسیستم مالی به شدت به هم پیوسته و گاه متعارض جهانی عمل می‌کنند، جایی که تصمیمات بانک‌های مرکزی ممکن است آثار غیرمنتظره‌ای داشته باشد. دوم، این عدم هماهنگی می‌تواند به نوسانات بیشتر منجر شود، زیرا سرمایه در جستجوی شفافیت و ثبات، بین بازارهای مختلف در نوسان است. در چنین شرایطی، ویژگی‌های ذاتی دارایی‌های غیرمتمرکز مانند عدم وابستگی به یک سیاست پولی خاص، می‌تواند هم به عنوان یک مزیت (جذابیت به عنوان پناهگاه) و هم به عنوان یک عیب (حساسیت به ریسک کلی بازار) عمل کند.

در جمع‌بندی این بخش می‌توان گفت که انتظارات کاهش نرخ بهره فدرال رزرو در آن مقطع، یک کاتالیزور بالقوه اما به تأخیر افتاده برای بازار رمزارزها بود. در حالی که منطق اقتصادی حاکی از جریان آتی نقدینگی به سمت این دارایی‌ها بود، موانع فنی فوری و عدم قطعیت در جزئیات و زمان‌بندی سیاست‌گذاری، مانع از تحقق فوری این تأثیر شد. این سناریو بر اهمیت تحلیل چندلایه (تکنیکال، کلان، و جریان‌های نقدینگی) برای درک حرکت‌های کوتاه‌مدت بیت‌کوین، حتی در مواجهه با اخبار به ظاهر مثبت کلان اقتصادی، تأکید می‌کند.

واگرایی بازار کریپتو از سهام

در حالی که شاخص‌های اصلی بازار سهام آمریکا مانند S&P 500 در آستانه شکستن رکوردهای تاریخی خود بودند، بیت‌کوین و سایر آلت‌کوین‌ها همچنان به عنوان دارایی‌های ضعیف و تحت فشار در صحنه مالی جهانی ظاهر می‌شدند. این جدایی مسیر (واگرایی) در عملکرد، یکی از موضوعات کلیدی اواخر سال ۲۰۲۵ بود و نشان می‌داد که محرک‌های مؤثر بر بازارهای سنتی، لزوماً تأثیر یکسانی بر طبقه دارایی نوظهور رمزارزها ندارند. این واگرایی به وضوح در روزهای پس از انتشار داده‌های قوی اشتغال ایالات متحده قابل مشاهده بود؛ روزی که سهام با خوش‌بینی به پیش‌بینی پایان قوی سال حرکت می‌کرد، اما کریپتو نتوانست از جو مثبت ایجادشده برای تغییر روند خود استفاده کند.

دو دنیای مجاور اما ناهمگام

نمودارهای همزمان از شاخص S&P 500 و قیمت بیت‌کوین، داستانی گویا را روایت می‌کردند. از یک سو، شاخص بورس گسترده آمریکا تنها ۰.۵ درصد با ثبت یک رکورد قیمتی تمام‌وقت جدید فاصله داشت که نشان‌دهنده جریان مستمر سرمایه و اعتماد به بنیادهای اقتصادی شرکت‌ها بود. از سوی دیگر، بیت‌کوین در تلاش بود تا خود را از زیر سطح روانی و فنی مهم «آغاز سال» (۹۳,۵۰۰ دلار) خارج کند. این تضاد عملکرد، صرفاً یک رویداد کوتاه‌مدت نبود، بلکه بخشی از یک روند وسیع‌تر بود. در شرایطی که انتظارات برای کاهش نرخ بهره فدرال رزرو به طور نظری باید برای هر دو دسته دارایی مفید می‌بود، تنها بازار سهام بود که قادر به جذب و تبدیل این انتظار به حرکت صعودی می‌شد. این ناهمگامی به سرمایه‌گذاران یادآوری می‌کرد که رمزارزها، با وجود ورود به جریان اصلی مالی، هنوز از سیکل‌های احساسی، جریان‌های سرمایه‌ای و عوامل فنی منحصربه‌فرد خود تبعیت می‌کنند.

ریشه‌های احتمالی این جدایی

چرا بازار کریپتو از همتای سنتی خود عقب افتاد؟ چند دلیل کلیدی در تحلیل‌های آن زمان مطرح شده بود. اول و مهم‌تر از همه، بازار رمزارزها تحت فشار فروش سنگین فنی قرار داشت. شکست در حفظ سطح آغاز سال به عنوان حمایت، یک سیگنال منفی واضح به حساب می‌آمد که نشان می‌داد فروشندگان کنترل را در دست دارند. دوم، ممکن بود سرمایه‌گذاران نهادی و کلان، که بخش عمده‌ای از نقدینگی بازار سهام را تشکیل می‌دهند، در آن مقطع خاص ترجیح می‌دادند سرمایه خود را در دارایی‌های با نقدشوندگی بالاتر و سابقه نظارتی طولانی‌تر نگه دارند، به ویژه با وجود پیش‌بینی‌های قوی برای پایان سال. سوم، ریسک‌های خاص صنعت، مانند عدم قطعیت‌های نظارتی باقی‌مانده در برخی حوزه‌های قضایی یا نگرانی‌ها پیرامون پذیرش گسترده، می‌توانست وزن بیشتری بر تصمیمات مربوط به کریپتو داشته باشد تا اخبار کلان اقتصادی. در واقع، بازار سهام در حال واکنش به "داستان" بهبود سودآوری شرکت‌ها و اقتصاد کلان بود، در حالی که کریپتو درگیر مبارزه خود بر سر سطوح قیمتی کلیدی بود.

دفتر سفارشات و روانشناسی بازار: نشانه‌هایی از ضعف

داده‌های عینی از دفتر سفارشات صرافی‌های بزرگی مانند بایننس، این ضعف را تأیید می‌کرد. تحلیل‌هایی مانند آنچه شاخص های مواد منتشر کرد، نشان می‌داد که حجم قابل توجهی از سفارشات فروش در سطوح قیمتی خاصی انباشته شده است. این منبع تأکید کرد که برای هر گونه امید به بازگشت به روند صعودی بلندمدت‌تر (که در آن زمان، بازآزمایی میانگین متحرک ساده ۵۰ هفته‌ای هدف بود)، قیمت ابتدا باید از سد مقاومتی سنگین بین محدوده ۹۶,۰۰۰ تا ۹۸,۰۰۰ دلار عبور کند. وجود چنین موانع فشرده‌ای در مسیر صعود، انگیزه خریداران را تضعیف می‌کرد. در مقابل، بازار سهام با نقدینگی عمیق‌تر و پراکندگی بیشتر سفارشات، حرکت نرم‌تری را تجربه می‌کرد. این تفاوت در ساختار بازار، عبور از مقاومت‌ها را برای بیت‌کوین دشوارتر می‌ساخت. روانشناسی حاکم نیز متفاوت بود: در وال استریت، تمرکز بر روی "فرصت" بود، در حالی که در بازار کریپتو، ترس از افت بیشتر غالب به نظر می‌رسید.

پیامدهای این واگرایی برای سرمایه‌گذاران

این جدایی عملکرد، چند درس مهم برای فعالان بازار داشت. اولاً، تأیید می‌کرد که نمی‌توان به صورت مکانیکی و مستقیم، حرکت بازار سهام را به عنوان پیش‌درآمدی برای حرکت بازار رمزارزها در نظر گرفت. همبستگی بین این دو دارایی در بلندمدت می‌تواند کاهش یابد یا حتی معکوس شود، به ویژه در دوره‌های تعدیل فنی. ثانیاً، نشان می‌داد که سلامت فنی یک دارایی (مانند موقعیت آن نسبت به میانگین‌های متحرک کلیدی و سطوح حمایت و مقاومت) می‌تواند در کوتاه‌مدت از محرک‌های کلان اقتصادی قوی‌تر باشد. ثالثاً، برای سهامداران کریپتو، این وضعیت هشداری بود مبنی بر اینکه حتی در یک محیط کلان مساعد برای دارایی‌های پرریسک، عوامل درونی بازار می‌تواندپیشرو (مسلط) باشد. این بدان معنا نیست که رمزارزها برای همیشه از سهام عقب خواهند ماند، بلکه تأکید دارد که هر بازار، زمان‌بندی و محرک‌های مخصوص به خود را دارد. درک این نکته که چرا کریپتو در آن مقطع خاص نتوانست از نیروی محرک کاهش نرخ بهره بهره‌برداری کند، نیازمند بررسی دقیق جریان‌های روی‌زنجیره، احساسات خرده‌فروشی، و فعالیت کیف‌های نهنگ‌ها بود، نه صرفاً نگاه به اخبار فدرال رزرو. این واگرایی، لزوم تحلیل مستقل برای طبقه دارایی رمزارزها، جدا از روند کلی بازار سهام، را برجسته می‌ساخت.

سطوح کلیدی مقاومت بیت‌کوین

در میانه تلاطم‌های بازار و واگرایی از سهام، بیت‌کوین برای خروج از وضعیت نزولی حاکم، نیازمند فتح چندین سد قیمتی کلیدی بود. این سطوح مقاومت که از اهمیت فنی و روانی بالایی برخوردار بودند، مسیر پیش روی قیمت را تعیین می‌کردند. شکست موفقیت‌آمیز این موانع می‌توانست سناریوی نزولی را باطل کند و مسیر تازه‌ای به سوی اهداف بالاتر باز نماید. در مقابل، عدم توانایی در عبور از آن‌ها، تداوم فشار فروش و تثبیت دیدگاه خرسی را تأیید می‌کرد. تحلیل دقیق این نقاط عطف، نقشه راهی ضروری برای تریدرها و سرمایه‌گذاران به شمار می‌رفت.

نقطه عطف نخست: سطح آغاز سال ۲۰۲۵ (۹۳,۵۰۰ دلار)

اولین و مهمترین خط دفاعی خریداران، سطح قیمتی آغاز سال ۲۰۲۵ معادل ۹۳,۵۰۰ دلار بود. این سطح تنها یک عدد روی نمودار نبود، بلکه از نظر روانی و تکنیکال به عنوان مرز بین روند کلی سال گذشته و وضعیت کنونی عمل می‌کرد. تبدیل این سطح از یک مقاومت استاتیک به یک حمایت پویا، اولین نشانه جدی برای بازگشت اعتماد خریداران و معکوس شدن روند کوتاه‌مدت محسوب می‌شد. با این حال، داده‌های بازار نشان داد که بیت‌کوین نتوانسته است در مواجهه با این سطح کلیدی، قدرت لازم را برای عبور و تثبیت بالای آن به نمایش بگذارد. همانطور که منبع تحلیلی شاخص های مواد اشاره کرد، شکست قیمت در معکوس کردن این سطح به حمایت، نشانه‌ای واضح بود مبنی بر اینکه «سناریو نزولی همچنان قوی است». این شکست، تردیدها را در مورد توانایی بازار برای حفظ سطوح کلیدی افزایش داد و فشار فروش را تشدید کرد.

محدوده حیاتی ۹۶,۰۰۰ تا ۹۸,۰۰۰ دلار: دیوار نقدینگی

پس از سطح آغاز سال، ناحیه فشرده بین ۹۶,۰۰۰ تا ۹۸,۰۰۰ دلار به عنوان اصلی‌ترین مانع در مسیر صعود شناسایی شده بود. این محدوده تنها یک هدف قیمتی ساده نبود، بلکه یک «دیوار نقدینگی» محسوب می‌شد. بر اساس تحلیل داده‌های دفتر سفارش صرافی‌هایی مانند بایننس، حجم قابل توجهی از سفارشات فروش در این محدوده متمرکز شده بود. شاخص های مواد به صراحت تأکید کرد که برای حتی فکر کردن به «بازآزمایی میانگین متحرک ساده ۵۰ هفته‌ای»، قیمت ابتدا باید این مقاومت سنگین را پشت سر بگذارد. وجود چنین حجم بالایی از عرضه در این ناحیه، دو پیام داشت: اول، بسیاری از معامله‌گرانی که در سطوح پایین‌تر خرید کرده بودند، هدف کسب سود خود را در این محدوده تعیین کرده بودند. دوم، فروشندگان حاضر بودند تا با عرضه شدید، مانع از صعود قیمت به سطوح بالاتر شوند. شکست این دیوار نیازمند جذب تمام این سفارشات فروش توسط خریداران با حجم معاملاتی بالا بود.

میانگین‌های متحرک کلیدی: شاخص‌های روند بلندمدت

پس از عبور از موانع قبلی، نوبت به دو شاخص تکنیکال مهم می‌رسید: میانگین متحرک ساده (SMA) و میانگین متحرک نمایی (EMA) دوره ۵۰ هفته‌ای. این شاخص‌ها در تحلیل تکنیکال سنتی به عنوان خطوط مرزی بین روندهای صعودی و نزولی اصلی در بازه‌های بلندمدت در نظر گرفته می‌شوند. زمانی که قیمت به طور پایدار زیر این میانگین‌ها معامله می‌شود، نشان‌دهنده تسلط فروشندگان بر بازار در یک افق زمانی گسترده است. بازیابی این سطوح و تبدیل آن‌ها به حمایت، می‌توانست سیگنال قدرتمندی از بازگشت تمایل بلندمدت بازار به سمت خریداران صادر کند. با این حال، همانطور که اشاره شد، رسیدن به این نقطه مستلزم پشت سر گذاشتن موانع دشوار قبلی بود. شکست در این سطوح نیز می‌توانست منجر به تشدید روند نزولی و افزایش فشار فروش در آینده شود.

هدف روانی و فنی ۱۰۰,۰۰۰ دلار

در افق دورتر، سطح گرد و روانی ۱۰۰,۰۰۰ دلار به عنوان یک قله مهم و منطقه نقدینگی دیگر قرار داشت. این سطح فراتر از یک عدد صرف، نمادی از یک دستاورد بزرگ برای کل اکوسیستم رمزارزها محسوب می‌شد. شکستن این سد روانی می‌توانست موج جدیدی از توجه رسانه‌ای و سرمایه‌گذاری را به همراه داشته باشد. از منظر فنی، انتظار می‌رفت که در اطراف این قیمت، شاهد تجمع دیگری از سفارشات فروش و مقاومت‌های فنی باشیم. رسیدن به این نقطه، مستلزم عبور موفقیت‌آمیز از تمام سطوح مقاومت پیش‌تر ذکر شده بود و نشان‌دهنده تغییر کامل روند بازار و آغاز فاز صعودی جدیدی تلقی می‌شد.

نقش دفتر سفارشات در شناسایی مقاومت‌های پویا

شناسایی این سطوح مقاومت تنها بر اساس خطوط تاریخی نمودار انجام نمی‌شد. تریدرها برای درک دقیق‌تر موانع پیش رو، به داده‌های زنده و پویای «دفتر سفارشات» متوسل می‌شدند. این داده‌ها که در پلتفرم‌هایی مانند کوین تلگراف بازارهای حرفه ای نمایش داده می‌شود، حجم واقعی سفارشات خرید و فروش در قیمت‌های مختلف را نشان می‌دهد. تجمع غیرمعمول سفارشات فروش در یک محدوده قیمتی خاص (مانند ۹۶ تا ۹۸ هزار دلار)، به وضوح مناطق مقاومت فشرده را مشخص می‌کند. تحلیل این داده‌ها به معامله‌گران اجازه می‌داد تا نه تنها بر اساس سطوح ثابت، بلکه بر اساس رفتار لحظه‌ای بازار و تمرکز نقدینگی، استراتژی خود را تنظیم کنند. این رویکرد، تصویری واقعی‌تر و پویا از موانع پیش روی قیمت ارائه می‌داد.

در جمع‌بندی این بخش می‌توان گفت که سطوح کلیدی مقاومت بیت‌کوین در آن مقطع، مجموعه‌ای درهم‌تنیده از موانع فنی، روانی و مبتنی بر نقدینگی بودند که از ۹۳,۵۰۰ دلار آغاز و تا ۱۰۰,۰۰۰ دلار ادامه داشتند. عبور از هر یک از این سطوح نیازمند جذب حجم بالای عرضه و افزایش قاطع تقاضا بود. شکست قیمت در معکوس کردن حتی اولین این سطوح (آغاز سال)، شواهد محکمی در تأیید قدرت سناریوی نزولی به دست می‌داد. برای تریدرها، نظارت دقیق بر تعامل قیمت با این سطوح و همچنین توجه همزمان به داده‌های دفتر سفارشات، برای تشخیص نقاط احتمالی شکست یا بازگشت روند ضروری بود. این تحلیل‌ها تأکید می‌کرد که در نبود محرک‌های کلان قاطع، بازی قدرت بین خریداران و فروشندگان عمدتاً در این سطوح فنی تعیین می‌شد.

تضاد سیاست‌های پولی ژاپن

در شرایطی که بازارهای جهانی چشم به کاهش احتمالی نرخ بهره فدرال رزرو دوخته بودند، سیاست‌گذاری پولی در ژاپن، یکی دیگر از قدرت‌های اقتصادی جهان، صحنه‌ای از تناقض‌های آشکار را به نمایش گذاشت. این تضادها نه تنها درک مسیر آتی اقتصاد جهانی را دشوارتر می‌کرد، بلکه فضایی از عدم اطمینان را برای دارایی‌های حاشیه‌ای مانند رمزارزها ایجاد می‌نمود. بانک مرکزی ژاپن (BOJ) همزمان با انتشار اخباری درباره احتمال افزایش نرخ بهره در آینده نزدیک، در حال نهایی کردن یک تزریق محرک اقتصادی عظیم به ارزش ۱۳۵ میلیارد دلار بود. این حرکت دوگانه، سؤالات بنیادینی درباره سلامت و انسجام نظام‌های پولی جهانی مطرح می‌کرد.

انبساط همزمان با انقباض: یک معمای سیاستی

تصمیم بانک مرکزی ژاپن برای ترکیب سیاست انبساطی (تزریق محرک) با یک سیاست انقباضی بالقوه (افزایش نرخ بهره)، در نگاه اول غیرمنطقی به نظر می‌رسید. تزریق ۱۳۵ میلیارد دلاری، یک اقدام کلاسیک برای تحریک اقتصاد، افزایش مخارج و مبارزه با رکود احتمالی تلقی می‌شود. این کار به طور معمول با دوره‌ای از نرخ‌های بهره پایین یا حتی صفر همراه است تا وام‌گیری را ارزان و جذاب کند. از سوی دیگر، افزایش نرخ بهره، معمولاً ابزاری برای خنک‌کردن اقتصاد داغ و مهار تورم به کار می‌رود. انجام همزمان این دو کار، این پیام را می‌فرستاد که مقامات ژاپنی احتمالاً با مجموعه‌ای پیچیده از چالش‌های اقتصادی مواجه بودند که پاسخ یک‌بعدی برای آن کافی نبود. این وضعیت به وضوح توسط تحلیلگرانی مانند  نامه کبیسی مورد اشاره قرار گرفت که آن را یک «هجوم همه‌جانبه» نامیدند. این تناقض سیاستی حاکی از آن بود که بانک مرکزی ژاپن مجبور است همزمان با مقابله با ضعف بالقوه در تقاضای داخلی (از طریق محرک)، به فشارهای تورمی یا نرخ ارز نیز پاسخ دهد.

تأثیر بر اوراق قرضه و بازتاب جهانی

این سیاست‌گذاری دوگانه، تأثیر مستقیمی بر بازار اوراق قرضه داشت. همزمان با اعلام این اخبار، شاهد انتشار آمار مربوط به اوراق قرضه ۳۰ ساله با بازدهی رکوردشکنی بودیم. بازدهی بالا در اوراق قرضه بلندمدت، نشان‌دهنده انتظارات بازار برای تورم بالاتر در آینده یا خروج سرمایه از دارایی‌های امن تر است. این وضعیت باعث تعجب تحلیلگران شد. نامه کبیسی در پست خود با اشاره به این رکورد، نتیجه‌گیری کرد: «ژاپن در حال چاپ محرک است، اما نرخ‌ها را افزایش می‌دهد؟ چیزی شکسته است.» این جمله به یک حس عمیق از ناسازگاری در ابزارهای سیاست‌گذاری اشاره داشت. برای بازارهای جهانی، این بدان معنا بود که یکی از بزرگ‌ترین بانک‌های مرکزی جهان، در وضعیت سردرگمی به سر می‌برد. این عدم اطمینان می‌توانست منجر به فرار سرمایه به دنبال ثبات یا نوسانات بیشتر در جریان‌های سرمایه بین‌المللی شود. در چنین محیطی، سرمایه‌گذاران ممکن است برای در امان ماندن از این آشفتگی سیاستی، به سمت دارایی‌هایی با ماهیت متفاوت، از جمله احتمالاً دارایی‌های غیرمتمرکزی که مستقیماً تحت تأثیر یک بانک مرکزی خاص نیستند، گرچه نمی‌توانند به طور کامل از ریسک سیستماتیک جهانی مصون بمانند.

ژاپن به عنوان پیش‌درآمدی برای دیگر اقتصادها

وضعیت ژاپن می‌توانست نشانه یا هشداری برای سایر اقتصادهای پیشرفته باشد. اگر کشوری با ساختار اقتصادی پیچیده و بدهی عمومی بسیار بالا مانند ژاپن، احساس می‌کند که باید همزمان به سیاست انبساطی و انقباضی متوسل شود، آیا سایر کشورها نیز ممکن است به زودی در شرایط مشابهی قرار گیرند؟ این پرسش برای فعالان بازار اهمیت داشت. سیاست‌های متناقض می‌توانست نشان از وجود مشکلات ساختاری عمیق‌تر در اقتصاد جهانی داشت. این سناریو، چالشی برای روایت ساده‌شده «کاهش نرخ بهره جهانی» ایجاد می‌کرد. این موضوع نشان می‌داد که حتی در میان اقتصادهای بزرگ، یک مسیر یکسان و هماهنگ در سیاست پولی وجود ندارد. این ناهماهنگی می‌توانست محرک اصلی نوسانات بازار در ماه‌های آتی باشد.

پیامدهای غیرمستقیم برای بازار رمزارزها

تضادهای سیاست پولی در ژاپن، اگرچه مستقیماً بر بیت‌کوین تأثیر نمی‌گذارد، اما از طریق کانال‌های غیرمستقیم بر فضای سرمایه‌گذاری تأثیر می‌گذارد. نخست، این وضعیت بر آرامش کلی بازارهای مالی تأثیر منفی می‌گذارد و ریسک گریز را افزایش می‌دهد. در دوره‌های ریسک‌گریزی، سرمایه تمایل دارد از دارایی‌های پرنوسان مانند رمزارزها خارج شود. دوم، این آشفتگی می‌توانست باعث تقویت ارزش دلار آمریکا به عنوان یک پناهگاه نسبی شود، که می‌تواند برای دارایی‌های نامگذاری شده است به دلار مانند بیت‌کوین، فشار اضافی ایجاد کند. سوم، برای سرمایه‌گذارانی که به دنبال درک تصویر بزرگ هستند، این موضوع یادآوری می‌کرد که محیط کلان اقتصادی به شدت پیچیده و غیرخطی است. اتکای صرف به یک عامل مانند کاهش نرخ فدرال رزرو، بدون توجه به تناقضات موجود در دیگر نقاط جهان، می‌تواند یک استراتژی ناقص باشد. در نهایت، این وضعیت بر اهمیت نظارت بر اقدامات بانک‌های مرکزی مختلف، نه فقط فدرال رزرو، برای درک کامل ریسک‌های پیش رو تأکید داشت.

در جمع‌بندی این مقاله باید گفت که قیمت بیت‌کوین تحت تأثیر ترکیبی از عوامل متضاد قرار گرفت. از یک سو، داده‌های قوی اشتغال آمریکا و انتظارات کاهش نرخ بهره فدرال رزرو، بادهای موافق تئوریک برای بازار رمزارزها بودند. از سوی دیگر، مقاومت‌های فنی قوی، واگرایی از بازار سهام، و تضادهای سیاست پولی در سایر اقتصادهای کلیدی مانند ژاپن، موانع عمده‌ای ایجاد کردند. شکست قیمت در تبدیل سطح کلیدی آغاز سال ۲۰۲۵ (۹۳,۵۰۰ دلار) به حمایت، نشان‌دهنده قدرت سناریوی نزولی در کوتاه‌مدت بود. این رویداد بار دیگر نشان داد که بازار رمزارزها، با وجود ادغام فزاینده در نظام مالی جهانی، هنوز از سیکل‌های احساسی و محرک‌های خاص خود تبعیت می‌کند. برای سرمایه‌گذاران، این یک یادآوری است که تحلیل چندوجهی شامل شاخص‌های تکنیکال، جریان‌های نقدینگی، و اقدامات متعدد بانک‌های مرکزی ضروری است. در دنیای به هم پیوسته‌ی امروز، یک تصمیم سیاست پولی در توکیو می‌تواند تأثیری زنجیره‌ای بر تمام دارایی‌های ریسکی از جمله بیت‌کوین دارد. تصمیم آگاهانه در چنین بازارهایی، مستلزم توجه همزمان به تمام این لایه‌هاست، نه تنها یک عامل کلان اقتصادی منفرد.

اشتراک گذاری:
blockchain-newspaper Logo

نویسنده : مصطفی جلیلی

نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید

آدرس ای میل شما نمایش داده نمیشود.

Copyrighted.com Registered & Protected